آناتومی شانه

کمربند شانه ای shoulder girdle

کمربند شانه ای از دو استخوان به نام کلاویکل و اسکاپولا تشکیل شده است. کلاویکل تکیه گاهی است برای اسکاپولا و اسکاپولا هم توسط عضلات به تنه متصل است و بسیار متحرک می باشد. اندام فوقانی، توسط کمربند شانه ای به قسمت فوقانی- طرفی قفسه سینه اتصال دارد.






استخوان کلاویکل Clavicle

همان طور که قبلاً گفته شد دو سوم داخلی تنه تقریباً منشوری شکل و یک سوم خارجی آن از بالا به پایین تخت شده است، ولی جهت سهولت بیان می توان در مجموع برای استخوان دو سطح فوقانی، تحتانی دو کنار قدامی، خلفی و دو انتهای خارجی، داخلی قائل شد.



سطح فوقانی: قسمت خارجی سطح فوقانی تقریباً صاف است، اما قسمت داخلی آن طولاً کمی برجسته است (کنار فوقانی) و محل اتصال الیاف کلاویکولار عضله ی استرنوکلیدوماستوئید می باشد. فشیای گردنی عمقی نیز بر روی کنار فوقانی و کنار خلفی استخوان اتصال دارد.

سطح تحتانی: دو انتهای خارجی و داخلی این سطح زبر است، ولی در قسمت میانی آن یک ناودان کم عمق طولی وجود دارد. زبری انتهای خارجی سطح تحتانی، به صورت خطی است به نام تراپزوئید که به طرف جلو و خارج امتداد دارد و محل اتصال قسمت تراپزوئیدِ رباط کوراکوکلاویکولار است.


در انتهای خلفی خط تراپزوئید، زبری دیگری به نام تکمه ی کونوئید وجود دارد که تا کنار خلفی استخوان ادامه دارد و  بر روی آن، قسمت کونوئید رباط کوراکوکلاویکولار اتصال می یابد. رباط کورکوکلاویکولار، استخوان های کلاویکل و اسکاپولا را به هم می بندد و وزن اندام فوقانی را به کلاویکل انتقال می دهد. بر روی قسمت داخلی سطح تحتانی نیز یک زبری وجود دارد که محل اتصال رباط کاستوکلاویکولار است. این رباط، انتهای داخلی کلاویکل را به سمت پایین نگه می دارد. در طول قسمت میانی سطح تحتانی کلاویکل، یک ناودان کم عمق به نام ناودان ساب کلاویوس دیده می شود که محل اتصال عضله ی  ساب کلاویوس است و لبه های آن هم محل اتصال دو لایه ی فشیای کلاوی پکتورال  است که عضله را در بر می گیرد.


کنار قدامی: بر روی دو سوم داخلی آن، عضله پکتورالیس ماژور (سینه ای بزرگ) و بر روی یک سوم خارجی آن عضله دلتوئید می چسبد.

کنار خلفی: ثلث خارجی آن زبر است و محل اتصال الیاف عضله ی تراپزیوس است. نمای خلفی کلاویکل از داخل به خارج، به ترتیب از جلوی ورید ساب کلاوین و شبکه ی بازویی و شریان ساب کلاوین قوس می زند.

انتهای خارجی یا انتهای کلاوین: دارای یک سطح مفصلی بیضی شکل است به نام رویۀ مفصلی کلاوین که با آکرومیان (زایده کلاوین) مفصل می شود و مفصل آکرومیوکلاویکولار را تشکیل می دهند. کپسول مفصلی به لبۀ رویۀ مفصلی فوق می چسبد.

انتهای داخلی یا انتهای استرنال: حجیم تر است و با مانوبریوم استرنوم مفصل می شود. یک چهارم فوقانی انتهای استرنال محل اتصال رباط اینتر کلاویکولار،کپسول و دیسک مفصلی مفصل استرنوکلاویکولار است. سه چهارم تحتانی انتهای استرنال، با بریدگی کلاویکولار استخوان استرنوم مفصل میشود و مفصل استرنوکلاویکولار را می سازند.

آناتومی بالینی

کلاویکل را در تمامی طولش می توان از روی پوست لمس کرد. نقطه ضعیف استخوان، در حد فاصل بین ثلث خارجی و ثلث میانی است. شکستگی کلاویکل، شایع ترین شکستگی استخوان های بدن است، زیرا اولاً زیاد در مرض ضربه قرار دارد ثانیاً یگانه استخوانی است که اندام فوقانی را به تنه وصل می کند. شایع ترین علت شکستگی، ضربه های غیر مستقیم است که استخوان را در حد فاصل ثلث خارجی و دو ثلث داخلی (در حد فاصل دو انتهای استخوان) که ضعیف ترین قسمت آن است می شکند.


شکستگی غیر مستقیم استخوان کلاویکل در بچه ها شایع است. در نوزادان هم در اثر زایمان دیده می شود و علامتش این است که نوزاد بازویش را تکان نمی دهد، مثل این است که لمس شده باشد. گاهی چند هفته بعد به علت توده تومور مانندی که کال استخوانی پدید می آورد به فکر شکستگی می افتند. تشخیص قطعی را رادیوگرافی می دهد. درمان آن ساده است، در نوزادان، کافی است به پشت بخوابد. در بچه های بزرگ تر بانداژ به صورت « 8 » بهترین درمان است. در عرض چند هفته و بدون عارضه جوش می خورد.

عروق اصلی اندام فوقانی و طناب های عصبی شبکه بازویی در زیر کلاویکل و در روی اولین دنده قرار دارند و ممکن است در شکستگی های کلاویکل (در اثر ضربه مستقیم)، آسیب ببینند. خوشبختانه چون عضله ساب کلاویوس ما بین استخوان و عروق و اعصاب قرار دارد مانع از صدمه دیدن آنها می گردد. تومورهای سارکومتوس کلاویکل نادر نیستند و درمان آنها عبارت است از اکسیژن (قطع کردن و بیرون آوردن) کامل کلاویکل.

 

اسکاپولا (استخوان کتف) Scapola

استخوانی است تخت و سه گوش نسبتاً عریض در قسمت فوقانی ـ خلفی توراکس و دیوارة خلفی آگزیلا قرار دارد. در حالی که در لابه لای پوششی از ماهیچه قرار گرفته است، میتوان به عنوان نشانه از آن استفاده نمود. زایده های اصلی اسکاپولا و قسمت های ضخیم آن حاوی استخوان ترابکولار و بقیۀ قسمت ها شامل یک لایۀ فشرده نازک می باشد. قسمت مرکزی حفرۀ سوپرااسپاینوس و بخش زیادی از حفرۀ اینفراسپاینوس نازک است به طوری که نور را از خود عبور می دهد.

استخوان اسکاپولا، دارای دو سطح (قدامی یا دنده ای، خلفی یا پشتی)، سه کنار (فوقانی، داخلی، خارجی) و سه زاویه (فوقانی، تحتانی، خارجی) است.

سطح قدامی یا سطح دنده ای

این سطح در مجموع کمی فرو رفته است و حفره ساب اسکاپولار نام دارد؛ بر روی آن 3 تا 4 خط استخوانی مایل برجسته دیده می شود، به نام خطوط عضلانی که محل اتصال الیاف عضلۀ ساب اسکاپولاریس می باشند. نوار باریکی از سطح قدامی، در تمام طول کنار داخلی استخوان کمی زبر است و محل اتصال عضلۀ سراتوس آنتریور می باشد. بقیۀ سطح قدامی، به استثنای قسمت مجاور گردن استخوان، محل اتصال عضلۀ ساب اسکاپولاریس است.

 

سطح خلفی یا سطح پشتی

سطح خلفی استخوان اسکاپولا توسط یک تیغۀ استخوانی به نام خار کتف به دو حفرۀ سوپرااسپاینوس (فوق خاری) و اینفراسپاینوس (تحت خاری) تقسیم می گردد. خار کتف به سمت خارج امتداد یافته، آکرومیون را میسازد. اینک هر یک از قسمت های فوق را شرح می دهیم:



خار کتف: اگر آن را از بالا بنگریم به صورت یک تیغۀ استخوانی نازک سه گوش است که شامل دو سطح (فوقانی، تحتانی) و سه کنار (قدامی، خلفی، خارجی) است؛

  • سطح فوقانی صاف است و با قسمت فوق خاری استخوان اسکاپولا، حفرۀ سوپراسپاینوس را تشکیل می دهند.
  • سطح تحتانی آن نیز صاف است و با قسمت تحت خاری استخوان اسکاپولا، حفرۀ اینفراسپاینوس را تشکیل می دهند.
  • کنار قدامی آن، به سطح خلفی اسکاپولا پیوسته و با آن یکی می شود.
  • کنار خلفی آن، نسبتاً ضخیم و از روی پوست قابل لمس است و انتهای داخلی اش در محاذات زایدۀ خاری سومین مهرۀ سینه ای قرار دارد. کنار خلفی خار، توسط یک ستیغ طولی میانی به دو لبۀ فوقانی و تحتانی تقسیم می شود؛ لبۀ فوقانی با کنار داخلی آکرومیون ممتد میگردد و بر روی هر دوی آنها الیاف عضلۀ تراپزیوس (ذوزنقه) اتصال دارد. لبۀ تحتانی با کنار خارجی آکرومیون ممتد میگردد و بر روی هر دوی آنها الیاف عضلۀ دلتوئید اتصال دارد. آنجایی که لبۀ تحتانی تغییر جهت داده و در امتداد کنار خارجی آکرومیون قرار می گیرد، یک زاویۀ کلاوین تشکیل می گردد که از روی پوست قابل لمس است.
  • کنار خارجی خار کتف، ضخیم و قوسی شکل و آزاد است و با سطح پشتی گردن استخوان یک بریدگی نسبتاً وسیع می سازند به نام بریدگی اسپاینوگلینوئید.

آکرومیون: به صورت یک تیغۀ استخوانی تقریباً قائم از انتهای خارجی خار کتف (زاویۀ کلاوین) به سمت جلو پیش آمده است. از رأس آکرومیون، الیاف رباط کوراکوکلاوین و به این طریق قوس کوراکوکلاوین را تکمیل می کنند. در قسمت قدامی کنار داخلی آکرومیون، یک رویۀ مفصلی بیضی شکل وجود دارد که با کلاویکل مفصل می شود. قسمت مفصلی کلاویکل کمی بر آمده تر از قسمت کلاوین است و همین سبب می شود که به خوبی از روی پوست قابل لمس باشد. آکرومیون و کنار خلفی خار کتف در تمامی طولشان از روی پوست قابل لمس هستند.

حفرۀ سوپرااسپاینوس (حفرۀ فوق خاری): این حفره به صورت یک ناودان وسیع است که محل اتصال عضلۀ سوپرااسپایناتوس می باشد.

حفرۀ اینفراسپاینوس(تحت خاری): این حفره توسط یک ستیغ استخوانی طولی که به موازات کنار خارجی و به فاصلۀ کمی از آن امتداد دارد، به دو منطقۀ داخلی و خارجی تقسیم می شود. منطقۀ داخلی، دو سوم حفره را شامل می شود و محل اتصال عضلۀ اینفرااسپایناتوس می باشد.

منطقۀ خارجی به نوبۀ خود توسط یک ستیغ متمایل به پایین و داخل، به دو بخش فوقانی و تحتانی تقسیم می گردد. بخش فوقانی که تقریباً دو برابر بخش تحتانی است محل اتصال عضلۀ ترس مینور (گرد کوچک) است. در نیمۀ ارتفاع این بخش یک شیار عرضی کوچک دیده می شود که در اثر عبور شریان سیر کمفلکس اسکاپولار پدید آمده است.

بخش تحتانی، محل اتصال عضلۀ ترس ماژور (گرد بزرگ) است. حفره های سوپرا و اینفرا اسپاینوس توسط بریدگی اسپاینوگلینوئید به هم راه دارند.

کنار فوقانی

کنار فوقانی نازک، تیز، تقریباً افقی و از دو کنار دیگر کوچک تر است. نزدیک قاعدۀ زایدۀ کوراکوئید، بر روی این کنار یک بریدگی وجود دارد به نام بریدگی سوپرااسکاپولار (فوق کتفی).

این بریدگی، توسط رباط کتفی عرضی فوقانی که از لبۀ داخلی آن به قاعدۀ زایدۀ کوراکوئید کشیده شده و مانند پلی از روی آن می گذرد، تبدیل به سوراخ سوپرااسکاپولار میگردد که از درون آن، عصب سوپرااسکاپولار میگذرد و از روی رباط عرضی، عروق سوپرااسکاپولار می گذرند. در طرف داخل بریدگی سوپرااسکاپولار، بر روی کنار فوقانی اسکاپولا، بطن تحتانی عضلۀ اموهایویید اتصال دارد.

کنار داخلی

این کنار نازک است، تا زاویۀ فوقانی استخوان ادامه دارد و در محاذات انتهای داخلی خار کتف یک زاویه تشکیل می دهد. به طور تقریبی می توان چنین گفت: بر روی آن قسمت از زاویه ای که در محاذات خار کتف است عضلۀ رومبوئید کوچک (متوازی الاضلاع کوچک) می چسبد.

آن قسمت از کنار داخلی که در بالای محل اتصال رومبوئید کوچک است محل اتصال عضلۀ لواتور اسکاپولا (بالا برندۀ کتف) و قسمت دیگر از کنار داخلی که در زیر محل اتصال رومبوئید کوچک است محل اتصال عضلۀ رومبوئید بزرگ است.

کنار خا رجی

این کنار ضخیم است، اتصالات عضلات ترس مینور و ترس ماژور را از عضلۀ ساب اسکاپولاریس جدا می کند و در پایین ترین نقطۀ استخوان، به کنار داخلی می پیوندد و با هم زاویۀ تحتانی اسکاپولا را می سازد. در بالای این کنار (زیر حفرۀ گلینوئید) تکمۀ اینفراگلنوئید دیده می شود که اتصال سر دراز عضلۀ سه سر بازویی (تریسپس براکیال) است.

زاویۀ فوقانی

تقریباً قائم است وعضلۀ تراپزیوس آن را می پوشاند.

زاویۀ تحتانی

پایین ترین قسمت اسکاپولا است. کنار فوقانی عضلۀ لاتیسموس دورسا (پشتی بزرگ) آن را می پوشاند و اغلب به آن اتصالاتی هم می دهد.

زاویۀ خارجی

ضخیم و قابل تشخیص شده، سر استخوان را تشکیل میدهد. شامل یک حفرۀ مفصلی کم عمق بیضی یا گلابی شکل است به نام حفرۀ گلینوئید که با سر استخوان بازو مفصل می شود. سر اسکاپولا، توسط گردن (که نمی توان آن را به خوبی مشخص نمود) با تنۀ استخوان اسکاپولا ممتد میگردد. از قسمت فوقانی سر و گردن، زایدۀ کوراکوئید خارج میگردد و بریدگی سوپرااسکاپولار درست در سمت داخل ریشۀ این زایده قرار دارد.

حفرۀ گلنوئید: یک حفرۀ مفصلی کم عمق است به قطع گلابی که سر کوچک آن متوجه بالا است و یک بریدگی بر روی لبۀ قدامی آن دیده می شود. عمق حفرۀ گلنوئید توسط یک لبۀ لیفی به نام گلنوئید لیبروم کمی زیادتر میگردد.

کپسول لیفی مفصل شانه بر روی لبۀ استخوانی حفرۀ گلنوئید و گلنوئید لیبروم می چسبد. در بالای حفرۀ گلنوئید تکمۀ سوپراگلنوئید وجود دارد که محل اتصال سر دراز عضلۀ دو سر بازویی است. در زیر حفرۀ گلنوئید، کنار خارجی اسکاپولا ضخیم شده تکمۀ اینفراگلنوئید را می سازد که محل اتصال سر دراز عضلۀ سه سر بازویی است.

زایدۀ کوراکوئید(غرابی): شامل یک پایۀ نسبتاً عریض می باشد که از بالای سر و گردن اسکاپولا شروع شده و به طرف بالاو جلو می رود و یک قسمت باریک افقی که از بالای پایه، به طور افقی به طرف بالا و خارج و کمی هم متمایل به پایین امتداد دارد و از بالا به پایین تخت شده است. زایدۀ کوراکوئید در مجموع دارای دو سطح (فوقانی، تحتانی)، دو کنار (خارجی، داخلی)، یک قاعده و یک رأس (نوک) است.

  • سطح فوقانی: قسمت خلفی این سطح، محل اتصال رباط بسیار محکم کوراکوکلاویکولار است که آن را به سطح تحتانی کلاویکل متصل می کند. رباط کوراکوکلاویکولار گویا ویژگی ای است که در انسان و انسان نماهای پرایمیت وجود دارد.
  • سطح تحتانی: این سطح زایده صاف است و یک بورسای سروزی آن را از وتر عضلۀ ساب اسکاپولاریس جدا می کند.
  • کنار خارجی آن، محل اتصال رباط کوراکوهومرال و رباط کوراکوکلاوین است.
  • کنار داخلی آن محل اتصال عضلۀ پکتورالیس مینور (سینه ای کوچک) و فشیای کلاوی پکتورال  است.

رأس یا نوک آن، محل اتصال وتر مشترک عضلات کوراکوبراکیالیس و سر کوتاه دوسر بازویی است و می توان آن را در زیر نقطه ای که حد فاصل مابین ثلث میانی و ثلث خارجی کلاویکل است از روی لبۀ عضلۀ دلتوئید در عمق لمس کرد.

 

آناتومی بالینی

خار کتف و آکرومیون کاملاً زیر پوست قرار دارند و قابل لمس اند، ولی قسمت های دیگر استخوان از قبیل زایدۀ کوراکوئید، کنار داخلی استخوان و زاویۀ تحتانی را هم می توان مشخص کرد. آکرومیون را در رأس شانه می توان لمس کرد. زایدۀ کوراکوئید را یک اینچ (حدوداً 5/2 سانتی متر) پایین تر از حد فاصل ثلث خارجی و میانی کلاویکل می توان لمس کرد. وقتی بازو آویخته است، زاویۀ تحتانی در محاذات کنار فوقانی هشتمین دنده قرار دارد.

شکستگی تنه و گردن استخوان، نادرند. شایع ترین شکستگی، مابین بریدگی سوپرااسکاپولار تا تکمۀ اینفراگلنوئید است که غالباً با دررفتگی ساب گلنوئید اشتباه میشود؛ اگر زایدۀ کوراکوئید جا به جا نشده باشد، تشخیص در رفتگی محرز است.






شکستگی آکرومیون، شایع ترین شکستگی های استخوان اسکاپولا است. در بچه ها به جای شکستگی آکرومیون، گاهی جدا شدن اپی فیز پدید می آید. از میان تومورهای بی آزار اسکاپولا، آستیوما شایع ترین می باشد. تومورهای سارکومتوس اسکاپولا که بد خیم هستند ایجاب میکنن که استخوان را به طور کامل بردارند و گاهی مجبور می شوند اندام فوقانی را هم با او بردارند.


مفاصل کمربند شانه ای

کمربند شانه ای از دو استخوان کلاویکل و اسکاپولا تشکیل شده و اندام فوقانی را به توراکس اتصال میدهد. باید دانست که مفصل استرنوکلاویکولار تنها مفصلی است که بین اندام فوقانی و توراکس وجود دارد.


کلاویکل از طرف دیگر با اسکاپولا مفصل می گردد. از این رو نیروی بازو ابتدا به اسکاپولا و از آنجا به کلاویکل و با واسطه کلاویکل به استخوان بندی محور بدن منتقل می گردد. پس کلاویکل استخوانی است که اندام فوقانی را به اسکلت محوری بدن اتصال می دهد. انتهای داخلی کلاویکل با زاویۀ فوقانی ـ خارجی استرنوم مفصل شده و مفصل استرنوکلاویکولار را تشکیل می دهد و انتهای خارجی آن با آکرومیون مفصل شده و مفصل آکرومیوکلاویکولار را بوجود می آورد.

اسکاپولا (استخوان کتف) کاملاً توسط عضلات پوشیده شده است و هیچگونه اتصال مفصلی با ستون مهره ای ندارد، اسکاپولا در یک سطح کاملاً فرونتال قرار ندارد، بلکه 45 درجه به طرف جلو تمایل داشته و در سطح فیمابین فرونتال و ساژیتال قرار می گیرد. در حال خبردار کنار داخلی اسکاپولا با ستون مهره ای موازی است، در این حالت گویند که اسکاپولا جمع شده است و حرکت عکس آن را پرتاب اسکاپولا به طرف جلو می نامند. در این حرکت آخر، اسکاپولا در برابر جدار توراکس به طرف جلو لغزیده و چون زاویۀ تحتانی آن بیشتر از زاویۀ فوقانی اش از ستون مهره ای فاصله میگیرد، در نتیجه اسکاپولا در حالی که از ستون مهره ای فاصله می گیرد یک چرخش هم انجام می دهد. در اثر این چرخش حفرۀ گلنوئید اسکاپولا به طرف بالا و جلو نگاه می کند و بازو می تواند به سهولت در بالا و جلو قرار گیرد.

بنابر آنچه گذشت کمربند شانه ای شامل سه بخش است:

1ـ مفصل استرنوکلاویکولار

2ـ رباط کورکوکلاویکولار

3ـ مفصل آکرومیوکلاویکولار

عصب دهی: شاخه هایی از عصب سوپراکلاویکولار قدامی و عصب عضلۀ ساب کلاویوس.

خون رسانی: شاخه هایی از شریان توراسیک داخلی و سوپرااسکاپولار

 

آناتومی بالینی

دررفتگی مفصل استرنوکلاویکولار به علت استحکام آن نادر است، اما بیشتر دررفتگی هایی که در مفصل استرنوکلاویکولار در افراد کمتر از 25 سال اتفاق می افتد به دلیل شکستگی ای است که در صفحۀ اپیفیزیال به وجود می آید و این امر ناشی از بسته نشدن اپی فیز انتهای استرنال تا سنین 23 تا 25 است.


اگر چه لیگامنت های کوراکوکلاویکولار قوی هستند، اما خود مفصل آکرومیوکلاویکولار ضعیف بوده و با ضربه های مستقیم آسیب می بیند. در رفتگی مفصل باعث می شود آکرومیون برجسته تر شود و ممکن است کلاویکل به بالای این زایده، تغییر مکان دهد.

 

سطوح مفصلی Articular Surfaces

شانه مفصلی است که بین سر استخوان بازو (هومروس) و حفره ی گلنوئید اسکاپولا وجود دارد و توسط یک کپسول مفصلی نسبتاً فراخ احاطه شده است. این وضعیت دامنه ی حرکات مفصلی را زیاد می کند، اما از استحکامش می کاهد (دررفتگی این مفصل فراوان است).


سطح مفصلی اسکاپولا یا حفره ی گلنوئید حفره ای است بیضی شکل و عمودی به طول 35 میلیمتر که به طرف خارج و جلو نگاه می کند. این حفره کم عمق بوده، سطح آن از سطح سر هومروس کوچک تر است. از این رو در اطراف آن یک لیبروم لیفی ـ غضروفی به نام گلنوئید لیبروم قرار دارد که کمی به عمق حفره می افزاید، ولی نه به آن اندازه که تمام سر هومروس را در خود جای دهد. در نتیجه قسمت سر هومروس در خارج حفره ی گلنوئید واقع شده و در مجاورت کپسول مفصلی قرار می گیرد.

کپسول و رباط های مفصلی Capsule and Ligaments

کپسول هیچ کدام از مفاصل بدن به اندازه ی کپسول مفصل شانه سست و جادار نمی باشد. از بین رباط های مفصلی فقط رباط کوراکوهومرال را می توان قابل اهمیت حقیقی دانست. این رباط زایده ی کوراکوئید را به توبرکل بزرگ هومروس اتصال می دهد. کنار قدامی آن آزاد است، ولی بقیه ی آن به قسمت فوقانی کپسول مخلوط می گردد و در موقع روتیشن خارجی بازو کشیده می شود.








حرکات Movements

مفصل شانه شامل فلکشن، اکستنشن، ابداکشن، اداکشن، روتیشن و سیرکامداکشن است.



خون رسانیBlood Supply

شریان های سیر کمفلکس هومرال قدامی و خلفی، سوپرااسکاپولار و سیر کمفلکس اسکاپولار

عصب دهی Nerve Supply

شبکه ی بازویی خلفی و اعصاب سوپرااسکاپولار، آگزیلاری و پکتورال خارجی.

آناتومی بالینی Clinical Anatomy

دررفتگی مفصل شانه به نسبت مفاصل بزرگ دیگر شایع تر است. دررفتگی های شانه را می توان به دو دسته ی قدامی و خلفی تقسیم کرد که نوع قدامی شایع تر است.

دررفتگی قدامی Anterior Dislocation

در بیشتر موارد سر استخوان بازو از محل آسیب دیده ی کپسول بیرون زده و در حفره ی زیر کلاویکل درست در زیر زایده ی  کوراکوئید قرار می گیرد و رادیوگرافی نشان می دهد که سطح مفصلی هومروس با سطح مفصلی حفره ی گلنوئید تطبیق ندارد. درد بسیار شدید است و بیمار مایل به حرکت دادن شانه نیست.



دررفتگی خلفی Posterior Dislocation

اهمیت این دررفتگی مشکل بودن تشخیص آن است؛ چرا که علائم آن کاملاً واضح نیستند و در نمای قدامی ـ خلفی رادیوگرافی، دررفتگی ممکن است به طور واضح دیده نشود. برای تشخیص آن انجام رادیوگرفی نمای لترال لازم است.



دررفتگی های شانه آسیب های زیر را به همراه دارد:

1ـ پاره شدن کلاه گرداننده ی مفصل شانه

2ـ پاره شدن غلاف مفصل، گلنوئید لیبروم و لیگامنت های گلینوهومرال

3ـ شکستگی های توبرکل بزرگ استخوان بازو

4ـ آسیب به عصب النار دررفتگی های قدامی

5 ـ آسیب به عصب آگزیلاری

6 ـ کوفتگی، پارگی و ترومبوز عروق آگزیلاری، سیر کمفلکس هومرال خلفی و ساب اسکاپولار

گاهی در رفتگی تحتانی نیز ممکن است اتفاق بیفتد.



تعویض مفصل شانه Shoulder Joint Replacement

کاندید های اصلی تعویض کامل مفصل شانه، افراد مبتلا به بیماری های آرتریت روماتوئید و استئوآرتریت می باشند. در این روش درمان در صورتی که آناتومی مفصل در طی درمان حفظ شود، نتیجه موفقیت آمیز خواهد بود. همی آرتروپلاستی یا تعویض سطح مفصلی استخوان هومروس معمولاً در شکستگی های خرد شونده ی سر و گردن هومروس و یا در مراحل ثانویۀ درمان شکستگی های بد جوش خورده یا جوش نخورده کاربرد دارد.








تصویر برداری کمربند شانه ای

رادیوگرافی های قدامی ـ خلفی، آبلیک و آگزیال معمولاً برای بررسی استخوان و جراحاتشان کافی هستند. از آنجایی که به صورت طبیعی مقداری انحراف در حفره ی گلنوئید وجود دارد، در نمای قدامی ـ خلفی این حفره بیضی شکل به نظر می رسد.

اتصال انتهای کلاوین استخوان ترقوه با آکرومیون استخوان کتف در مفصل آکرومیوکلاویکولار قابل مشاهده است. این ناحیه، محل شایع دررفتگی ناقص مفصل می باشد. استخوان کورتیکال متراکم تنه ی هومروس نیز قابل توجه است؛ این لایه در بالا نازک می شود، مخصوصاً در سر شکستگی تلقی شود.









 

-